تکنیکهای جنگ روانی در فضای مجازی (۱)
از جمله اهداف مهم در جنگ روانی از بین بردن روحیه امیدواری مردم، ایجاد بی اعتمادی مردم نسبت به رهبران خود و ایجاد شکاف و چند دستگی میان مردم است.
از جمله اهداف مهم در جنگ روانی از بین بردن روحیه امیدواری مردم، ایجاد بی اعتمادی مردم نسبت به رهبران خود و ایجاد شکاف و چند دستگی میان مردم است. برای دستیابی به این اهداف از تکنیکهای مختلفی استفاده میشود که برچسب زدن یکی از ان تکنیکها به شمار میرود. برچسب زنی یا اسم گذاری (برچسب به یک فکر و یا عقیده زدن) برای تحریک به رد فکری و اندیشهای بدون بررسی شواهد مورد استفاده قرار میگیرد. برچسب ممکن است به یک شخصیت حقیقی، حقوقی یا به یک نهاد و یا یک نظام سیاسی زده شود. براساس این تکنیک، رسانهها واژههای مختلف را به صفات مثبت و منفی تبدیل میکنند و آنها را به آحاد یا نهادهای مختلف نسبت میدهند.
گاهی هدف از این عملکرد آن است که ایده، فکر یا گروهی محکوم شوند؛ بیآنکه استدلالی در محکومیت آنها آورده شود. در این تاکتیک رسانهها میکوشند تا با انتخاب القاب مثبت یا منفی، برداشتهای اولیه ما را نسبت به موضوعات مورد نظر تحتتأثیر قرار دهند. برای مثال به کارگیری بعضی عناوین مثبت مانند دمکرات، آزادیخواه، نجاتبخش یا بعضی عناوین منفی مانند تروریست، متحجر و... ممکن است ما را به نتیجهای متفاوت سوق دهد و نوع برداشت ما را نسبت به یک فرد و یا مفهوم خاص متأثرسازد برخی، برچسبزنی را اسمگذاری بر یک فکر یا یک عقیده خاص یا گروهی مشخص میدانند که برای تحریک به رد فکر، عقیده یا آن گروه مورد نظر بدون بررسی شواهد، مورد استفاده قرار میگیرد. دو مثال از اسمگذاری یا برچسبزدن، «تروریست» و «تروریسم» است.
کارشناسان ارتباطات این مثال معروف را مطرح میکنند که تروریست از نظر یک نفر، ممکن است برای نفر دیگر مبارز آزادی باشد. معنیشناسان میگویند آنچه ما شخصی را بدان میخوانیم، بستگی به مقاصد، فرافکنیها و ارزیابیهای ما دارد. آنها توضیح میدهند که تروریست و تروریسم، کلیشههایی برای رسیدن به معنی هستند و توافق جهانشمولی راجع به اینکه چه کسی تروریست است، وجود ندارد، زیرا اهداف سیاسی و راهبردی، شیوه عملیات روانی دولتهای مختلف را تعیین میکند. آن چیزی که در بین عامه به عنوان ترور شخصیتی شناخته شده است نیز گونهای از این تکنیک به شمار میرود.
زمانیکه دشمن از این تاکتیک استفاده میکند عمدتا به دنبال افزایش نفرت عمومی نسبت به هدف و سوژه وکاهش محبوبیت اجتماعی آن است. نکتهای که باید در نظر گرفت آن است که جنگ نرم بطورکلی نقطه مقابل قدرت نرم است و دشمن ازهرنقطه احساس خطرکند، همان را مورد حمله قرارمیدهد. به عنوان مثال یک شخصیت ویا نهادی که به یک قدرت کاریزمایی تبدیل شده و ریشه درعمق باورهای جامعه پیرامونی خود دوانده، برای دشمن غیرقابل تحمل است لذا تاکتیک برچسب زدن برای منزوی کردن وکاهش این اعتباراجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد. برای مثال از منابع قدرت نرم نظام جمهوری اسلامی آن است که این نظام دردل آزادی خواهان جهان جای گرفته، ازملتهای نه تنها مسلمان بلکه آزادی خواه حمایت میکند. درپی عدالت جهانی است و بوسیله اسلام به بشر ارزش و هویت داده است. اما دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی، این حقیقت را کتمان میکنند و با استفاده از ابزار بسیارگسترده رسانهای که در اختیار دارند، برچسبهایی نظیر نقض حقوق بشر- اسلام هراسی- ایران هراسی و حمایت از تروریسم و این دست از اتهامات را به ایران نسبت میدهند
ارسال نظرات